| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
| 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
| 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
| 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
| 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
| 28 | 29 | 30 | 31 |
باهاش که صحبت میکردم خواستم که یه سر به وبلاگم بزنه اما چیزی گفت که اگه بگم شاید باور نکنین!
آدرس وبلاگو نمیدونست!
هنوز هضمش نکردم.
آخه نسبتش با من خیلی نزدیکه نزدیکه...
همسر عزیزمه آخه!
واقعا که
تو این دور و زمونه ندونستن آدرس وبلاگ همسر مثل ندونستن شماره تلفن همسر میمونه که به لطف خدا ایشون شماره منم حفظ نیستن.
باور کن پلاک خونمونم حفظ نیست اگه ازش بپرسی، حاضرم شرط ببندم.
ناشکر نباشم دیگه بازم اسممو یادشه خودش کلیه.
آره.
اینجا چرا همه چی فارسیه
ادم نکشتم که دنیای ماشینشیه دیگه
منم که حافضه ام مورد داره...
همون ناشکر نباشی بهتره...
مجتباجان دلبندم حافضه نه حافظه
آبرومون رفت
بعدشم تو راضی اون راضی گور بابای ناراضی عزیز دلم
قصه نخور خواهر. آدرس وبلاگ رو کی داده کی گرفته! واللا!
اووووم. اینجا چه قده خوشگل شده. الان دوست میدارمش. همه چی تموم شده.
بعد از وبلاگ تو با این رنگهای شاد میرم وبلاگ خودم غصه م میگیره خب! درسته شما این کار رو با من میکنی؟ نه. درسته؟
هدف ما خوشحالیه مجازی شماست.
باتشکر
اینکه چیزی نیست . از رضا بپرس من کی بدنیا اومدم میگه ۱۶ ام تیر چپ چپ که نگاهش کنی میخنده و میگه شوخی کردم ۱۴ ام تیر !
اوایل فکر میکردم شوخی میکنه ولی بعد فهمیدم اگه سیزدهم مامانم بهش زنگ نزنه که ما فردا میایم خونه تون روز تولدم سورپرایز میشه !
شماره شناسنامه ی مامانش رو حفظه اما پلاک خونه مون رو یادش نیست
حالا آقا مجتبی راستی شماره پلاک خونه تون چنده ؟!
ازش میپرسم میگه اگه من این چیزارو حفض (حفظ) کنم میمیرم
به مردهای زندگیتون فشار نیارید. بپذیرید که یه توانایی هایی رو ندارن! :دی
امضا: یک مجرد