زندگی

ز ن د گ ی  

اگه به کلمه بالا یه ن اضافه کنیم میشه زنندگی. 

چه جوری میشه که زندگی واسه آدم زنندگی بیاره. 

وقتی دوست نداشته باشی تو موقعیتی که هستی باشی؟ 

وقتی به یکی دیگه فکر کنی؟ 

وقتی همه چی ارزششو نداشته باشه؟ 

وقتی... 

راستی کی این حالت پیش میاد؟ 

یابه قول خواننده اون ور آبی، مثل وقتی که زن نمیسازه! 

پ.ن همسرم این آهنگو همش میذاره

دبیرستان شهید صدوقی

یادش بخیر اون وقتا که یه دانش آموز کوشا و مودب بودیم. 

بهمون برگه میدادن که بدیم به اولیا تا از آمد و رفتمون اطلاع پیدا کنن که مثلا این ماه دلبندتون یه کم دیر میاد  یا زود میاد و از این چیزا. 

ماهم واسه اینکه زحمت نشه خودمون میخوندیم و امضاش میکردیم.  

من اصلا یادم نمیاد کسی بهم دیکته گفته باشه. خودم به خودم دیکته میگفتم، نمره هم میدادم. 

خدایی هم تقلب تو کارم نبود چه برسه به این کاغذ بازیا که غیرتم اصلا قبول نمیکرد!

 ایدئولوژیم هم این بوده که:

"اولیا مگه بیکارن و تازه این منم که دارم درس میخونم و باید من کمک حالشون باشم نه اینکه وقتشونم بگیرم." 

 پ.ن.1 بچه مدرسه ای های الآن رو ببینید هنوز تو نوشتن قستنطنیه مشکل دارن. من اول دبستان بودم این لغتا واسه زنگ تفریحم بود. 

پ.ن.2 شما اصلا قسطنطنیه رو به من نشون بده!

ساخت ایران

تو اسباب اثاثیه های قدیمی مون یه چیزی پیدا کردم. 

اولش اصلا باور نشد. 

چشمامو بستم و دوباره باز کردم. 

چیزی رو که میدیمو نمیتونستم هضمش کنم. 

یه بغضی گلومو گرفت. 

بعد دوباره بی سر و صدا گذاشتمش سرجاش. 

پ.ن. دنیا 7 تا عجایب نداره. 8 تا داره که یکیشم تو خونه ماست. 

برونکا

بیشتر دوستانی که میشناسم چوبینو یادشونه.یکی از شخصیت های کارتونی که هیچ وقت از یادم نمیره همین چوبینه.

آخرش هم نفهمیدم مامانشو پیدا کرد یا نه و این که برونکارو شکست داد، نداد، اصلا چی شد آخرش!

الآن هم که دارن کارتون قدیمیارو دوباره تو تلویزیون پخش میکنن، خبری از چوبین نیست.

نمیدونم چرا اما به نظرم برونکا یکی از نمادهای شیطون پرستا بوده و ما نگاه میکردیم.

من که هنوز ازش میترسم.

میترسم.

همین جوری

همون طور که گفتم مریضم. پس زیاد جدیم نگیرید.

دیدم بوی سلامتی میده عکسش، گفتم بذارم تو وبلاگم حال بده.