بیست و شش

من هم از همه اهل زمین دلگیرم...

بیست و شش

من هم از همه اهل زمین دلگیرم...

ماجرای دیوارهایی که هرگزندانستم پشتشان چه میگذرد؟

دیوار: آنچه از خشت و گل یا سنگ یا آجر یا چیز دیگر در کناره زمین یا چهار سمت خانه یا حیلط درست کنند و جایی را با آن محصور سازند. (فرهنگ معین)

پس دیوار یه چیزیه که با اون یه جایی رو محصور کنند. چرا محصور می کنن؟ چون می خوان اونجارو از بقیه جاها جدا کنن. چرا جدا کنن؟ چون انجا با جاهای دیگه فرق داره. چرا فرق داره؟ چون حس مالکیت روش دارن. یعنی جزئی از اموال به حساب میاد. جزئی از اموال بودن هم یعنی ارزشمند بودن و در نتیجه باید ازش محافظت به عمل بیاد تا جزء اموال دیگران به حساب نیاد. پس هر جایی که دیوار داره یه جای امنیه.

تمام دیوارها در دارن. البته دیوارهای پیدا میشن که در نداشته باشن. مثل دیوار سرخ چین یا دیواری که بین آلمان شرقی و غربی بود.

احتمالا از قدیم دیوارها بودن. یا در داشتن و یا در نداشتن.

وقتی به کلمه دیوار دقت کنیم میبینیم که از دو تا جزء معنادار تشکیل شده: دیو+آر یا دی+وار.

اگه حالت اولو در نظر بگیریم میشه چیزی که دیو میاره. احتمالا اون زمونای قدیم که دیوها بودن، واسه نشون دادن قدرتشون رو زمین تاخت و تاز میکردنو فرمانرواییشونو گسترش میدادن. برای این کارشون هم میرفتنو یه جایی رو تصرف میکردن و برای اینکه اون جارو مال خودشون کنن، دورش حصار میکشیدنو مردم اونجارو تحت فمان خودشون در میاوردن. ازون موقع به بعد مردم به اون حصارها دیو+آر میگفتن و در اثر مرور زمان به دیوار تغییر نام داده.حالا هم اون دیوارها وجود دارن ولی اسمشون عوض شده و شده مرز که با سبم خار دار و ... محصور شده.

اگه حالت دوم رو در نظر بگیریم، چون "دی" به معنای دیروز و روز گذشته است میشه دیروز وار یا چیزی که مثل دیروزه. چیزی هم که مقل دیروزه چیزیه که عوض نشه و تغییر نکنه یا به عبارتی از بین نره. یکی از ویگی های دیوار هم همینه. چون دیواری که بخواد همش عوض بشه یا از بین بره که دیوار نیشت. دیوار باید همیشه باشه و همیشه پابرجا باشه.

همه چی تو دنیا دیوار داره. که تو لفظ شاید بهش دیوار نگن. همه چی یه جورایی محصور و محدود شده. همه چی بالاخره یه حد نهایتی داره و چیز بی نهایتی وجود نداره. و فقط خداونده که بینهایته و دیوار نداره و همه جا هست. آدم دیوار داره که بهش میگن پوست. بخاری دیوار داره که بهش میگن دیواره یا بدنه. بالشت دیوار داره که بهش میگن روکش و الی ماشاا...

از پشت تمام دیوارها میشه سر در آورد و فهمید که پشتشون چی میگذره. ولی از پشت بعضی از دیوارها نمیشه و اون دیوارهاییه که آدمها خوشونو پشتشون قایم کردن. ههم آدمها واسه خودشون علاوه بر اون دیواره که بهش پوست میگن یه دیوار دیگه هم دارن.

دیوارهای بلندی که انتها ندارن و اونقدر محکمن که با هیچی فرو نمیریزه و هیچ کس جز خوشدون اجازه ورود به اونجارو نداره.

دیوارهایی که وقتی احساس بی امنی و تنهایی کنیم خودمون پشتشون قایم میکنیم.

نظرات 3 + ارسال نظر

بابا فرهنگی
بابا معین
بابا نویده !

از این انشات از این تیکه ش خوشم اومد:
«اگه حالت دوم رو در نظر بگیریم، چون "دی" به معنای دیروز و روز گذشته است میشه دیروز وار یا چیزی که مثل دیروزه. چیزی هم که مقل دیروزه چیزیه که عوض نشه و تغییر نکنه یا به عبارتی از بین نره. یکی از ویگی های دیوار هم همینه.»

دیوار من
دیوارِ تو

من که اصولا زندگیم بدون دیوار نمیگذره. ... یعنی همیشه عمرم دور خودم رو به شدت دیوار کشیدم. که این نشون از حس انزوا طلبی داره یا از حس نا امنی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد